loading...
ایستگاه حجاب
محبت بازدید : 5 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

 

حجاب از حجب می آید و حجب به معنی شرم ،آزرم وحیاست و معمولامنتسب به زنان شرم از حضور شرم از نگاه شرم از جسارت وجود،شرم و بدنبال آن گلگون شدن گونه که نشانه ای از وجود شرم است در گذشته بدنبال شرم چون گونه گلگون میشد زنان رو بر می گرفتند تا مبادا مردی جسارت حضور یابد و به شرم اندرون زن آگاهی یابد در قدیم در بسیاری از شهرها برهردری دو کلون بود با دو صدای متفاوت صدای زیر و صدای بم هر شخصی زن یامرد وظیفه داشت هنگام در زدن کلون مخصوص همجنس خودرا بکوبد تا مبادا زنی دربه روی نامحرم و یا بالعکس بگشاید زن و مرد حریم و حرمت داشت و فاصله بود که این حریم را نگه میداشت در قدیم زن و مرد در یک مکان هم سخن نمیشدند مگر بحکم اجبار و ضرورت .هم سخن نمیشدند چون لحن و کلام مردانه را تاب تحمل ظرافت زنانه نبود زنان نمی پسندیدند محیطی را که لهجه پر تحکم مردان و الفاظ رکیکی که مرد بواسطه خشن بودن ومحیط مردانه در برمی گرفت زن برای خود محیطی ساخته بود مملواز لطافت حضور، تهی از حضور زشتی ها و پلیدیها، بدور از هرگونه رک گویی. زن همیشه در لفافه بود ،ولی مثمر ثمرولی گویا .نقش زن در وجود مرد متبلور میشد ،نمایش داده میشد، به اجرا در می آمد. و لی اکنون به بهانه های مختلف و به نام متجدد گرایان منسوخ گردیده است امروز زن پایش به همه جا کشیده شده حتی به استادیوم ها و محیط های مردانه که هیچ ضرورتی برای حضورش نیست جایی که مردانگی مردها انگشت بدهان مانده . اینروزها جاهایی هست که زن نباید باشد و هست و به تاوان حضورش این مردانگی مردست که سکوت می کند این پیشانی مردانگی ست که غریق عرق شرم می شود این پای مردست که از رفتن باز می ایستد حضور زن... اما زن براستی چه می خواهد این لهجه مردانه این صراحت بیان این القاب رکیک که بی مهابا برخی زنان برزبان می رانند چیست؟ اینروزها برخی زنان ما به جایی رسیده اند که در خیابان به مردان تنه می زنند، متلک می گویند، دشنام میدهند. در گذشته مردان برای پرسیدن یک سوال ساده هزار مقدمه چینی می کردند تا مبادا خاطر زنان آزرده گردد و لی امروز به جایی رسیده ایم که در برخی محافل زنان باب سخن با مردان می گشایند و برای توجیه این زنان اند که پیشقدم می شوند در جامعه ما زن در زیر پا گذاشتن شئونات از مرد فراتر رفته خویش را از یاد برده و حرمت زن بودن را نیز. مرد سکوت می کند از ترس اینکه متهم به امل گرایی نشود وزن آزادی خویش رامبسوط تر می کند چون در مقابل سکوت مردرفتار خویش را تایید شده میبیند . براستی حق با زن است یا مرد ؟ ا چه تعداد از مردان و زنان موافق این تداخل رفتارند چه تعداد از زنان و مردان موافق تعویض نقش خویش در جامعه اند ؟ ولی اگر کمی منطقی تر فکر کنیم باید باور کنیم که تفاوت وجود دارد فاصله هست و باید باشد نقشها متفاوتند پس دو بازیگر متفاوت را می طلبد وبازیگر با احساسات ،سلایق و علایق متفاوت. فاصله هست چون ضرورت وجود یک جامعه سالم ایجاب می کند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 20
  • بازدید کلی : 207